حوزه علمیه امام حسن عسکری (علیه السلام )

کیفیت مسلمان شدن ابوذر :: مدرسه علمیه امام حسن عسکری ( علیه السلام)

مدرسه علمیه امام حسن عسکری ( علیه السلام)

حوزه علمیه امام حسن عسکری (علیه السلام) پردیس
مدرسه علمیه امام حسن عسکری ( علیه السلام)
مدرسه امام حسن عسکری ( علیه السلام ) پردیس با عنایات حق تعالی و توجهات حضرت ولی عصر ( عجل الله تعالی فرجه ) زیر نظر مدیریت حوزه های علمیه استان تهران و به مسئولیت امام جمعه محترم شهرستان پردیس حجت الاسلام و المسلمین توسلی در سال 1392 مجوز تاسیس گرفت .
این مدرسه پس از فراهم شدن مقدمات در سال 1394 با پذیرش طلبه در پایه یک شروع بع کار کرد و اکنون با برنامه جدید و جذب اساتیدد مجرب برای سال تحصیلی 96-95 از میان نو جوانان علاقمند و مستعد طلبه مپذیرد .
لینک های تصویری
جست و جو در سایت
آخرین نظرات
  • ۲۶ تیر ۹۵، ۰۰:۱۱ - الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
    :)
حوزه علمیه امام حسن عسکری (ع)(حوزه علمیه امام حسن عسکری (ع
حوزه علمیه امام حسن عسکری (ع)(حوزه علمیه امام حسن عسکری (ع
حوزه علمیه امام حسن عسکری (ع)(حوزه علمیه امام حسن عسکری (ع
حوزه علمیه امام حسن عسکری (ع)(حوزه علمیه امام حسن عسکری (ع
حوزه علمیه امام حسن عسکری (ع)(حوزه علمیه امام حسن عسکری (ع

*****

                                         

مرا مغنی اللبیبی بود روزی                                  فقاهت را امیدی بود روزی
چرا موج فتن در ما اثر کرد                                    مطولهای ما را مختصر کرد
معالم نردبان آسمان بود                                      چراغ راه استنباطیان بود
چرا برداشتند این نردبان را                                   چرا بستند راه آسمان را
کتاب علم را تلخیص کردند                                  به ما بیچارگان تدریس کردند
صرف میر و امثله یادش بخیر                               صیغه های مشکله یادش بخیر
حجره تاریک و تنگی داشتیم                               سفره بی آب و رنگی داشتیم
متن کامل شعر در ادامه مطلب  
حدیث روز

قالَ رَسُولُ اللّهِ صلّى اللّه علیه و آله :
 
((اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤ منینَ لا تَبْرَدُ اَبَداً))
 
پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمودند :
 
براى شهادت حسین علیه السلام ، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤ منان است که هرگز سرد و خاموش نمى شود .

منبع : کتاب جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 556

کیفیت مسلمان شدن ابوذر

محمدبن یعقوب کلینی به اسناد معتبر از امام جعفر صادق (ع) روایت کرده است که آن حضرت به شخصی از اصحاب خود فرمود: می‌خواهم شما را خبر دهم که مسلمان شدن سلمان و ابوذر چگونه بود.

آن شخص گفت: کیفیت اسلام سلمان را می‌دانم، مرا به کیفیت اسلام ابوذر خبر ده. (خطا کرد که هر دو را از آن حضرت نپرسید.)

پس فرمود: به درستی که ابوذر در «بطن مر» (که محلی است در یک منزلی مکه معظمه)- گوسفندان خود را چرا می‌فرمود، گرگی از جانب راست متوجه گوسفندان او شد، با عصای خود آن را راند؛ پس از جانب چپ متوجه شد، ابوذر عصا بر وی حواله نمود و گفت: من گرگ از تو خبیث‌تر ندیده‌ام.

آن گرگ به اعجاز حضرت رسالت پناه (ص) به سخن آمد و گفت: والله که اهل مکه از من بدترند، خداوند عالم به سوی ایشان پیغمبری فرستاد، او را به دروغ نسبت می‌دهند و نسبت به او دشنام و ناسزا می‌گویند.

ابوذر چون این سخن را شنید به زن خود گفت: توشه و مطهره و عصای مرا بیاور.

پس این‌ها را برگرفت و به پای خود به جانب مکه روان شد که خبری که از گرگ شنیده بود معلوم نماید، طی مسافت نمود و در ساعتی بسیار گرم داخل مکه شد، تعب بسیار کشیده و تشنگی بر

 او غالب گردیده نزد چاه زمزم آمد و دلوی از آن آب برای خود کشید. چون نظر کرد، دید آن دلو پر از شیر است، در دل او افتاد که: این گواه آن خبری است که گرگ مرا از آن خبر داده و این نیز از معجزات آن پیغمبر است.

پس بیاشامید و کنار مسجد آمد، دید جماعتی از قریش بر گرد یکدیگر نشسته‌اند. نزد ایشان نشست، دید که ایشان ناسزا به حضرت رسول (ص) می‌گویند به نحوی که گرگ او را خبر داده بود، و پیوسته در این بودند تا آخر روز.

ناگاه حضرت ابوطالب آمد، چون نظر ایشان به او افتاد به یکدیگر گفتند که: خاموش شوید که عمّش آمد؛ پس زبان از مذمّت آن حضرت کوتاه کردند و با ابی‌طالب مشغول سخن گفتن شدند تا آخر روز.

ابوذر گفت: چون ابوطالب از نزد ایشان برخاست، من از پی او روان شدم، رو به جانب من کرد و گفت: حاجت خود را بگو.

گفتم: به طلب پیغمبری آمده‌ام که در میان شما مبعوث شده است.

گفت: با او چه کار داری؟

گفتم: می‌خواهم به او ایمان آورم و به راستیِ او اقرار نمایم و خود را منقاد او گردانم و در آنچه فرماید او را اطاعت نمایم.

گفت: البته چنین خواهی کرد؟

گفتم: بلی.

گفت: فردا این وقت نزد من بیا تا تو را به او برسانم.

حتما بخوانید: کتاب عین الحیات

من شب را در مسجد به روز آوردم و چون روز شد در مجلس آن کفار نشستم، ایشان زبان به ناسزا گشودند بر منوال روز گذشته، و چون ابوطالب بیامد زبان از قول ناشایست برگرفتند و با او مشغول سخن شدند.

چون از نزد ایشان برخاست از پی او روان شدم، باز سؤال روز گذشته را اعاده فرمود و من همان جواب گفتم؛ و تأکید فرمود که: البته آنچه می‌گویی، خواهی کرد؟

گفتم: بلی.

پس مرا به خانه‌ای برد که در آن‌جا حضرت حمزه بود، بر او سلام کردم، از حاجت من پرسید، همان جواب را گفتم.

فرمود: گواهی می‌دهی که خدا یکی است و محمد فرستادهٔ او است؟

گفتم: اَشْهَدُ اَنْ لا اِلٰهَ اِلَّا اللهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ.

پس حمزه مرا با خود به خانه‌ای برد که حضرت جعفر طیّار در آن‌جا بود، سلام کردم و نشستم. از مطلب من سؤال کرد، همان جواب را گفتم؛ و تکلیف شهادتین نمود، بر زبان راندم.

پس جعفر مرا به خانه‌ای برد که حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (ع) در آن‌جا بود. بعد از سؤال و امر به شهادتین، آن حضرت مرا به خانه‌ای بردند که حضرت رسالت‌پناه (ص) تشریف داشتند. سلام کردم و نشستم، از حاجت من سؤال کردند و کلمهٔ شهادتین را تلقین فرمودند.

چون شهادتین گفتم فرمودند: ای اباذر! به جانب وطن خود برو؛ تا رفتن تو،‌ پسر عمّی از تو فوت خواهد شد که به غیر از تو وارثی نداشته باشد، مال او را بگیر و نزد اهل و عیال خود باش تا امر نبوت ما ظاهر گردد، آخر به نزد ما بیا.

چون ابوذر به وطن خویش بازگشت، پسر عمّش فوت شده بود، مال او را به تصرف درآورده مکث نمود تا هنگامی که حضرت رسالت‌پناه (ص) به مدینه هجرت فرمود و امر اسلام رواج گرفت و در مدینه به خدمت آن حضرت مشرّف شد.

حضرت صادق (ع) فرمود: این بود خبر مسلمان شدن ابوذر، خبر اسلام سلمان را خود شنیده‌ای.

آن شخص از اظهار دانستن اسلام سلمان پشیمان شد، استدعا کرد که آن را نیز بفرمایند، لیکن حضرت نفرمود.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

ابزار هدایت به بالای صفحه

مدرسه علميه امام حسن عسکري پرديس,حوزه علميه امام حسن عسکري